|
لبخند بزن لحظه ها را دریاب
| ||
چرا از «پیر شدن» وحشت داریم؟
از «پیر شدن» میترسید چون هنوز زندگی نکردهاید! زندگیتان را اگر واقعاً زیسته باشید، هرگز ترسی از پیری و مرگ ندارید؛ در این صورت حتی از آن استقبال خواهی کرد. اگر در زندگیات به اوج رسیده باشی، اگر قلههای زندگی را دیده باشی، مرگ یک استراحت زیباست، یک سعادت و برکت است ولی اگر زندگی نکرده باشی، البته که مرگ ترسآفرین خواهد بود، البته که مرگ زمان را از تو خواهد گرفت و تمام فرصتهای آینده برای زندگی از کفَت خواهد رفت. تو در گذشته زندگی نکردهای و آیندهای نیز وجود نخواهد داشت: پس ترس برمیخیزد. این ترس به سبب مرگ نیست، بلکه به دلیل «زندگیِ ناکرده» است. اگر لحظهبهلحظه زندگی کنی؛ با تمام چالشهای زندگی روبهرو شوی و از تمام فرصتهایی که زندگی در اختیارت گذاشته است استفاده کنی و اگر شهامت ماجراجویی و رفتن به ناشناخته را که زندگی تو را به آن دعوت میکند داشته باشی، پیری یک بلوغ است. در غیر این صورت پیری یک بیماری است. متأسفانه بسیاری از مردم فقط پیر میشوند و بدون بلوغ مربوط به آن پیر میشوند. آنگاه پیری یک بارِ گران است. تو در بدن پیر شدهای، ولی آگاهی تو نابالغ مانده است. آن نور درونی غایب است و مرگ هر روز نزدیکتر میشود. البته که خواهی لرزید و وحشت خواهی کرد و تشویش بسیار در تو ایجاد میشود.
آنان که به راستی زندگی میکنند کهنسالی را با یک خوشامدگویی عمیق میپذیرند، زیرا کهنسالی فقط میگوید: اینک تو شکوفا شدهای، اینک به ثمر نشستهای و اینک میتوانی هر آنچه را که کسب کردهای با دیگران سهیم شوی. کهنسالی بسیار زیباست و باید که چنین باشد زیرا تمام زندگی به آن سمت حرکت میکند، باید که اوج زندگی باشد. آن اوج چگونه میتواند در ابتدا وجود داشته باشد؟ چگونه میتواند در میانهی راه باشد؟ اگر فکر کنی که اوج زندگی تو در کودکی بوده، همانگونه که بسیاری از مردم میپندارند، آنگاه البته که تمام زندگی یک رنجِ مدام خواهد بود؛ زیرا تو به اوج خودت رسیدهای، اینک همهچیز نزول میکند و کاهش پیدا میکند! اگر فکر کنی که جوانی اوج زندگی است، همانطور که بسیاری از مردم میپندارند، آنگاه البته پس از سیوپنج سالگی اندوهگین و افسرده خواهی شد زیرا هر روز از دست میدهی و از دست میدهی و از دست میدهی و هیچچیز به دست نمیآوری. اگر زندگی بهدرستی جریان داشته باشد، رفتهرفته به قلههای بالاتر خواهی رسید. مرگ همان قلهی نهایی است که زندگی به آن دست مییابد... مرگ، اوجِ زندگی است.
ولی ما چرا زندگی را از کف میدهیم؟ زمانی که کودکان خردسالی بودید، سازش کردهاید. وجودتان را فروختهاید. به بهای هیچ. موافقت کردهاید بهجای آنکه خودتان باشید کس دیگری باشید؛ اینجا جایی است که مسیر زندگی را از دست دادهاید. مادر میخواسته که تو کسی باشی، پدر میخواسته که تو کسی باشی، جامعه میخواسته که تو کسی باشی؛ و تو موافقت کردهای. رفتهرفته، تصمیم گرفتهای که خودت نباشی؛ و از آن زمان وانمود کردهای که کس دیگری هستی. تو نمیتوانی بالغ شوی زیرا آن کسِ دیگر نمیتواند بالغ شود. فقط وقتی میتوانی رشد کنی که خودت را بپذیری. یک گل سرخ موافقت کرده تا یک فیل شود، یک فیل موافقت کرده است تا یک گل سرخ شود! عقاب نگران است و نزد روانکاو میرود زیرا میخواهد یک سگ بشود؛ و سگ در تیمارستان بستری است زیرا میخواهد مانند عقاب پرواز کند! این چیزی است که بر سر بشریت آمده است! «بایدها» باید دور ریخته شوند و باید توجه بسیار برای حرفها و نظرات مردم را دور بیندازی. شهامت داشته باش و زندگیات را در دستهای خودت بگیر. تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، تو از پیری وحشت خواهی داشت. برچسبها: روانشناسی, رابطه, پیری [ دوشنبه هشتم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 14:36 ] [ گنگِ خواب دیده ]
زودباور نباشیم. این جمله کوتاه را بارها و بارها شنیدهایم. درباره این جمله کوتاه بارها و بارها حرف زدهاند و نوشتهاند و توصیه کردهاند اما اگر قرار بود زودباور نباشیم که دیگر نیازی به این همه توصیه و تکرار نبود. دایره زودباوری ما آدمها گاهی بسیار وسیع میشود. زودباور بودن در یک معنا خوب است. آن هم زمانی که آدمها باورشان انسانی و اخلاقی است و این باورها و اندیشههای انسانی است که اساس تعامل میان آدم هاست.اما همه میدانیم که همیشه این گونه نیست و همیشه هستند آدمهایی متــرصد کلاه گذاشتن بر سر دیگران هستند و ذهنهای زودباور را در معرض آسیبهایی جدی قرار میدهند.بر همین اساس است که گفتهاند و شنیدهایم که انسان زیرک از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود. اما تمام اینها حرف است و در حیطه عمل قصه جور دیگری است. در عمل میبینیم و میشنویم که بسیاری از ما با وجود آن که از صبح تا شب میشنویم که نباید زودباور باشیم و حتی چه بسا خودمان هم به دیگران توصیه میکنیم که زودباور نباشند باز هم در مقام عمل بسیاری از اوقات زودباور میشویم. گول میخوریم و در حساب و کتاب زندگی بر اساس وعده و وعیدهای دیگران گرفتار میشویم. اولین دلیل زود باوری این است که در هنگام رسیدن اطلاعات جدید هرچه را که دریافت می کنیم در بست قبول یا رد می نمائیم زیرا یا در زمان حال نیستیم، یا درگیر گذشته هستیم و یا درگیر گفتگوهای درونی خود می باشیم. بدین خاطر اگر بخشی از واقعیت یا بخشی از خبری که به ما می رسد مطابق با واقعیت باشد ما این بخش را به کل اطلاعات و داده هایمان تعمیق می دهیم و کل اطلاعات و گفتار را می پذیریم بدون اینکه به خود زحمت تجسس، تحقیق و کنکاش بدهیم که موضوع چه است. به همین خاطر زود باوری باعث میشود تا ما از دنیای واقعی دور شویم.ضرری که به ما از زود باوری می رسد در اینجا نهفته است که از آنجائیکه بهرحال در مورد مسئله ای که پیشرویمان قرار بگیرد بر سر دو راهی هستیم، یک دو راهی تصمیم گیری. این کار را بکنیم یا نکنیم، لحظه به لحظه ما در تردید تصمیم گیری بسر خواهیم برد. در واژهی مرکبِ «سادهلوح» لوح به معنای نهاد و ضمیر است. نهادی که در تشخیص، سادهبین باشد، نتواند پیچیدگیهای واقعیتِ برنهاده را دریابد، کارِ جهان را ساده گیرد و پندارد نیتِ نیک نیکی میآورد، سادهطبع است. سادهلوح پیاپی شگفتزده میشود. هر بار میپرسد: مگر میشود؟ و ناباورانه میگوید که گویا شدنی است. افراد سطحی نگر، بسیار زود باورند و به راحتی می توان فضای ذهنی آنها را اشغال کرد و زمام اندیشه شان را به دست گرفت. آنها به دلیل اینکه به معضلات هر مساله توجه ندارند و از تجربه و تحلیل عمیق و همه جانبه مسایل زندگی عاجزند، به سرعت و به سهولت، به «یقین» و اطمینان می رسند. بهترین روش برای اینکه باور های خود را درست و دقیق عملی انجام دهیم این است که با بررسی دقیق، از وجود این باورها و افکار آگاهی درست پیدا کنید که آیا این باور و افکاری که دارم درست است و برای پیدا کردن سئوال و راه آن تلاش کنید. افکاری فراهم آورید که با افکار غیرمنطقی یا مصیبتبار سازگاری نه داشته باشد از آنها دوری کند. هرگاه موفق شدید باورها و افکار خود را به طور قطعی عوض کنید، به خودتان احسنت بگویید. ما درستی یک حرف یا اطلاع را بر اساس چه چیز می سنجیم؟ درستی غیر از این است که آن اطلاعات و گفتار دریافت شده را با باورهای خودمان که در مغزمان درستی آنها به تائید ما رسیده است مقایسه می کنیم و اگر تطبیق داشته باشد می گوئیم درست و یا نادرست است. حال اگر اطلاعات جدید غلط بود و یا بخشی از آن غلط بود یا غلو شده بود و یا بخشی از حقیقت در آن پنهان شده بود. اگر این اطلاعات جدید را در بست بپذیریم اتفاقی که می افتد این است که آن قضاوتی که در آن لحظه می کنیم و تصمیمی که بر اساس آن قضاوت می گیریم می تواند در سرنوشت ما و اطرافیانمان تاثیر داشته باشد. تصمیم گیری ما می تواند اشتباه باشد و در نتیجه هر عملی هم که بر اساس آن انجام می دهیم اشتباه خواهد بود. بطور مثال در مورد زود باوری می توان به مسئله شایعه و غیبت اشاره نمود. حتما شما در برخی از محافل و نشست هایی خانواده گی شاهد بوده اید که درباره فلان آقا و یا فلان خانم ، افراد شروع به صحبت می کنند که مثلاً او با همسرش چنین کرد و یا با پدر و مادرش چنان عملی را انجام داد. ومتاسفانه بقیه اقوام و آشنایان نیز بدون لحظه ای تعمق وتفحص، با او هم کلام شده و هر چه را گفته و نه گفته با هم در وسط ریخته، پاک آبروی آن طرف را می برند بدون اینکه از آنچه گفته شده یقینی داشته باشند. کمتر جمع و گروهی را می یابید که شایعه در بین آنها جایی نداشته باشد. شایعه را به راحتی می توان در شوخیهای دوستانه جوانان، درد دلهای میانسالان و حرفهای پیرمردان و پیرزنان یافت. به محض به وجود آمدن یک خبر تمامی ذهنها به سوی آن متمرکز شده و بدون هیچ تحقیق، تفحص و تعمقی و به سبب احساساتی بودن و ناآگاهی، توسط ذهن جمعی پذیرفته شده و تکرار می گردد. مردم بدون هیچ شناختی و تنها با تیکه بر شنیدارهای خود، فردی را به اوج رسانده و یا به قهقرا می فرستند، روابط خانوادگی را بر هم می زده و زوجهای جوان را از هم جدا می کنند، از شخصی یا گروهی بی دلیل تمجید کرده و شخص یا گروهی دیگر را ناسزا می گویند . زود باوری و دیر باوری از یک جنس هستند و هردو دوروی یک سکه هستند که عامل اصلی اینها غیر واقع بینی است. دیر باوری و زودباوری در واقع تحریفی از شناخت است. شناخت از محیط خودمان و تحریف اطلاعاتی که به مغز ما می رسد. یعنی یا واقعیت را نمی پذیریم و یا اینکه همه چیز را با راست و دروغش می پذیریم برچسبها: روانشناسی, مقاله, ساده دل, زودباوری [ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۰ ] [ 10:6 ] [ گنگِ خواب دیده ]
[ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۰ ] [ 9:14 ] [ گنگِ خواب دیده ]
_بتهوون _ موزارت _زیگموند فروید _امانوئل کانت _مایا آنجلو _انوره دو بالزاک _ویکتور هوگو _چارلز دیکنز _چارلز داروین _پیوتر ایلیچ چایکوفسکی بنجامین فرانکلین همان طور که میبینید ساعات زیاد و منظم خواب شبانه، یکی از رموز موفق این نوابع بود. بیشتر آنها هم از ساعات اول صبح به خوبی استفاده میکردند، به وعده غذایی صبحانه اهمیت خاصی میدادند و قسمت مهمی از کارهایشان یا تمام آن را در صبح انجام میدادند. چیز مهم دیگر، صرف ساعات زیاد به صورت متمرکز، روی کارهایشان بود. برچسبها: روانشناسی, سخنان بزرگان, رفتار بزرگان [ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۰ ] [ 9:9 ] [ گنگِ خواب دیده ]
چگونه مردان را عاشق خود کنیم؟ موثرترین روش های گول زدن پسرای ساده بر اساس جدیدترین تحقیقات روانشناسی
آیا تاکنون با خود اندیشیدهاید چگونه است که برخی از دختران می توانند بیشتر از سایرین، مردان را جذب کنند؟در عین حال که زیبایی بدون شک مهم است، اما همهچیز نیست. در حقیقت رازی وجود دارد که حتی دختری که خیلی خوش سیما نیست باز هم میتواند مردان شیفته زیادی داشته باشد. راز جذب مردان زیبا بودن نیست، پس چگونه می توان مردان را جذب کرد؟ روش های جذب پسرها ویژگیهایی وجود دارد که در ادامه آمده است و سبب میشود یک خانم در نگاه مردان دلپسندترباشد: سلیقهی لباس پوشیدنتان مردها بیشتر به خانم هایی تمایل و گرایش پیدا می کنند که تمیز و مرتب هستند، از این موضوع نهایت بهره را ببرید. معمولا در قرارها، خانم ها دچار سردرگمی میشوند که چه لباسی بپوشند تا بتوانند مردشان را وادار به ستایش و تحسین کند. این نکته را به خاطر داشته باشید هر وقت با مرد ایده آل خود هستید لباسی را بپوشید که زیبا و چشمنواز باشد و با پوشیدن آن فوقالعاده شوید. این حقیقتی است انکار ناپذیز که اگر خانمی در لباس پوشیدن خوشسلیقه باشد پس قطعا میداند چگونه زیبا و در عین حال عادی به نظر برسد. این باور رایج که اگر کسی عاشقات باشد تو را قضاوت نمیکند، همیشه هم درست نیست. اگر مرد شما نامرتب لباس بپوشد، احساس ناخوشایندی ندارید؟ عطر وسوسهکننده هنگامی که با یک آغوش از او خداحافظی میکنید، اجازه دهید عطرشما کاری کند که به نفع شما باشد. مردها عاشق این حقیقت هستند که نامزدشان بوی فوقالعاده مطبوع و دلچسبی داشته باشد. پس عطر را به مچ دستها، اطراف گردن، پشت گوش، و روی استخوان ترقوه بزنید تا از ماندگاری آن اطمینان یابید. بهتر است در مناسبتهای مختلف از عطرهای مختلف استفاده کنید. عطرهای متنوعی داشته باشید و بسنجید که در هر موقعیت کدام یک برایتان بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت. هوش هیجانی بالا (EQ) طبق آنچه از خانم ها انتظار می رود خانم ها باید هیجانهای عمیقی داشته باشند. اما این بدان معنا نیست که هر وقت داستان غمانگیزی شنیدید اشک هایتان را جاری کنید. یک خانم با هوش هیجانی بالامیتواند هر زمان که مردش به انگیزه نیاز دارد او را تشویق نموده و برایش الهامبخش باشد. این گونه خانم ها به جای خلق داستانهای غمانگیز غیرضروری، در زمان مناسب جملات مناسبی را بیان می کنند. زیاد لبخند بزنید (اما به جا و در زمان مناسب) مردها عاشق لبخند خانم ها هستند. اما یادتان نرود که لبخندتان باید واقعی و شیرین باشد. در غیر اینصورت به هیچ عنوان به زور لبخند نزنید، چون در این صورت مرد شما ممکن است گمان کند که شما غیرعادی هستید. این نکته را هم مد نظر داشته باشید که وقتی با او هستید، تمام توجهتان را معطوف به او کنید و به جوکهایش بخندید. به هر نحوی که می توانید نشان دهید از بودن با او خوشحال هستید. در این صورت او بقیهی کارها را انجام خواهد داد. با او بحث کنید و کم نیاورید به این نکته توجه داشته باشید که یک دختر جذاب کم عقل تنها برای چند ساعت جالب است. بیشتر مردها خواهان خانم هایی هستند که از امور جهان آگاهی داشته باشد تا بتوانند با آنها منطقی بحث کنند. مردان واقعی عمیقا عاشق خانم هایی هستند که به آنها نشان دهید آی کیوی بالایی دارید. بازیگوش باشید یک خانمی که بازیگوش است به آسانی میتواند یک مرد را به شور و هیجان بیاورد. گاهی نزدیک به او نشستن میتواند به سود شما باشد. بد نیست این را بیاموزید که چگونه یک مرد را به شیوهای نهچندان آشکار دست بیندازید. معمولا نوازشهای غیرجنسی این پیام را به شخص مقابل منتقل می کند که: “من عاشق با تو بودن هستم، و دوستت دارم.” قضاوت نکنید این را به خاطر داشته باشید که اگر موضوعی را در خصوص فرد محبوبتان دوست ندارید، بهتر است نظرتان را صادقانه با او درمیان بگذارید. در عین حال، هیچ گاه به خاطر آن موضوع به او اهانت نکنید و آن را تبدیل به یک مشکل نکنید. داشتن نظر و عقیده نکته مثبت و خوبی است اما بیادبی و منفیباف بودن شایسته نیست. نشان ندهید تمام توجهتان فقط مال او است حتی اگر علاقه شما به او بسیار زیاداست اما اجازه دهید او برای به دست آوردن شما سخت تلاش کند. تلاش بیش از حد برای خشنود ساختن مردتاناین تصوررا برای وی ایجاد می کند که شما مسلما متعلق به او هستید. بهتر است با او وقت بگذرانید و قبل از بیان ابراز عشق به وی از این موضوع اطمینان یابید که او هم به شما علاقهمند است. اینکه بدانید چگونه می توانید توجه یک مرد را به خودتان جلب کنید بسیار به نفع شماست. باید به چیزی خیلی اشتیاق داشتهباشید اینکه خانمی به یک سرگرمی اشتیاق فراوان داشته باشد، مرد را بسیار تحت تاثیر قرار میدهد. خانم هایی که سرگرمیهایی همانند موجسواری، گلف، و رانندگی دارند به حقیقت مردان را بسیار تحت تاثیر خود میکنند. باور رایجی “مردها سرگرمیها را ایجاد میکنند، زنان روابط را” دیگر در حال حاضر مصداق ندارد و صحیح نیست. بلکه مردان و زنان به یک میزان در ایجاد سرگرمی ها دخیل هستند. با دیگران مهربان باشید نکته مهم دیگر مهربان و مؤدب بودن با همگان است. رعایت این موضوع نه فقط برای تحت تاثیر قرار دادن مردان، بلکه به خاطر بشریت حائز اهمیت است. پس به نحوی شایسته با همگان گرم و صمیمی باشید
برچسبها: روانشناسی, قانون جذب, جلب توجه, گول زدن پسرها [ پنجشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۹ ] [ 2:21 ] [ گنگِ خواب دیده ]
|
||
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] | ||