لبخند بزن
لحظه ها را دریاب 

آموزش نوشتن 1 ( شروع داستان )

قبل از آنکه داستانی را شروع کنیم نیاز است تا به دو موضوع اساسی بپردازیم.

اول اینکه چرا میخواهیم بنویسیم.
دوم چگونگی نوشتن.
چرایی نوشتن معمولا شخصی است. یکنفر برای پول می نویسد، یک نفر برای شهرت و یک نفر برای جامعه و مردم.
برای نوشتن داستانی خوب با پیرنگی قوی باید اول از همه تکلیف ما برای چرایی نوشتن داستان با خودمان مشخص شود. پس همین الان ده دقیقه فکر کنید و مشخص کنید برای چه میخواهید نویسنده شوید. سپس به همین پنجره بازگردید.
.
..................................................................................................................................
حالا که میدانید چرا می خواهید بنویسید خیلی از مشکلات رفع می شود. مثلا اکثر نویسندگانی که تازه شروع می کنند با پیدا کردن سوژه های داستانی مشکل دارند. با دانستن چرایی نوشتن اگر به دنبال پول هستید داستان های عاشقانه بنویسید، مشتریانی زیادی خواهید داشت.
اگر برای مردم مینویسید نیاز به دغدغه ی بیشتری دارید. دغدغه چیزیست که فکر شمارا به خود مشغول می کند یا مدتهاست که آزارتان میدهد! آیا از گرانی ناراحتید؟ آیا دیدن بچه های کار آزارتان میدهد؟ آیا روابط خانوادگی دچار تسلسل شده؟ صیغه کردن زنان؟ شرابخواری مردان؟ زنان فاحشه؟ ثروت بادآورده؟ سیاست؟........
کدامش ذهنتان را درگیر کرده؟ این دغدغه ها را فکر اولیه داستان می گویند. و در اصطلاح همان درونمایه است. درونمایه اولین چیزی است که نویسنده به آن فکر می کند. .
.............................................................................................................................
حالا که درونمایه داستان خود را پیدا کردید نیاز به شروع داستان دارید.
نکته1: به اینکه چند شخصیت خواهید داشت فکر نکنید.
نکته2: به پایان داستان فکر نکنید.
نکته3: به دادن پیام یا شعار فکر نکنید.
حالا کاغذ خود را بردارید و اولین جمله را بنویسید.
داستان خودش شما را به جایی که باید ببرد می کشاند.
برای شروع داستانی نیاز دارید چیزهایی را رعایت کنید. شروع داستان اصلی ترین بخش داستان است. صفحه اول داستان مهمترین بخش داستان است. زیرا اگر اتفاقی نداشته باشد و ما شروع به تعریف کنیم کششی نخواهد داشت. اولین کشش داستانی شروع داستان است. شما باید شروعی زیبا، کمی کشمکش و اولین تابلوی داستانی باشد.
...............................................................................................................................
من داستانی را اینجا شروع می کنم.
لیوان از دستش افتاد، ولی نشکست. آب روی زمین ریخت. صدای دلنگ لیوان بلند شد و خود را روی کاشی های آبی آشپزخانه کشید. به دیوار که رسید راهش را کج کرد و از گوشه دیوار بالا رفت و خودش را توی تنگ ماهی کوچولوی قرمز انداخت.
دنگ، بیرون را نگاه کرد. آب را که روی کاشی های کف دید فکر کرد :"دریا!"
دور محکمی توی تنگ زد و بیرون پرید.

برچسب‌ها: آموزش نوشتن 1, شروع داستان
[ شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ ] [ 17:9 ] [ گنگِ خواب دیده ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ




خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار


حسن پوش
امکانات وب
<

کد هدایت به بالا